tisdag 8 januari 2008

راستی، آش نذری یادت نره .....

پویان انصاری
Pouyan49@yahoo.se
راستی، آش نذری یادت نره .....

بالاخره نفهمیدم تکلیف ما چیه!؟ بعضی وقتها شخصیت ها و نیروهای مترقی و انقلابی
از جمله کمونیستها میگویند: ما پژواک فریاد مردم دربند مان هستیم از جمله خود بنده.

میگوئید یعنی چه!؟ جواب میدهیم یعنی اینکه، وقتی هر انسانی را رژیم جنایتکارجمهوری اسلامی در ایران بهر "جُرمی"! که فکر میکنید …. دستگیر میکند، باید از حقوق انسانی او دفاع کنیم، حال میخواهد آن فرد سرکار ِ خانم شیرین عبادی برنده بلیط بخت آزمایی باشد یا آقای اکبر گنجی که جای عالیجناب سرخپوش، رسمأ جانی را با رهبر چماقداران حزب الله، خامنه ای عوض کرد. یا اکبر محمدی که او را در زندان کُشتند، یا فیض مهدوی که اعدامش کردند، فرقی ندارد ما باید از آن ها دفاع کنیم!

حال این زندانی در زندان چلو کباب کوبیده بخورد یا کابل بخورد و شکنجه بشود، یا دختری باشد باکره، که بنا بر قوانین این رژیم باید زن از دنیا برود و باکره نباشد و بنابراین برادران جنایتکار پاسدار، آنها را یکشب به عقد خویش درآورند که باکره اعدام نشوند که مبادا به بهشت بروند.

یعنی اینکه دانشجویان مبارز همیشه در رژیم های دیکتاتوری، مورد ضرب شتم، زندانی و شکنجه قرار میگیرند. حال این روز، 16 آذر باشد یا 18 تیر، فرقی نمیکند، از اینرو دانشجویان مبارز بیاد این روز ها تظاهرات میکنند.

هرچند که رژیم میخواهد 18 تیر را هر طور که شده ماست مالی کند و همه تلاش خود را میکند که این روز را بدست فراموشی سپارد، روزی را که میتوان گفت یکی از ننگین ترین روزهای سیاه این رژیم در این 28 سال است.

در هرحال ما کاری به این کارها نداریم و از همه دفاع میکنیم حال این زندانی کمونیست باشد یا نباشد ما صدای فریاد او هستیم. عده ای برای اکبر گنجی شمع روشن میکنند و یا برای جایزه ِ شیرین جان، صلوات میفرستند و یا برای ......

خلاصه اینها همه دفاع حقوق بشری است و خدای ناکرده اشتباه لُبی نکنید.

ولی من فکر میکنم یک جای این کار خراب است!؟ اگر کمپین یک میلیون امضاء را به جهانیان معرفی میکنید چرا صدای پُختن آش نذری و شرکت بزرگان کمپین یک میلیون امضاء را به این بیچاره ها اطلاعی نمیدهید، پس طرفداران این کمپین کجایند و چرا سکوت اختیار کرده اند.

چرا در این شرایط حساس از تاکتیک کمپینی که آن همه، از آن دفاع میکردند استفاده نمی کنند، و در مرکز شهرهای محل اقامت خود دیگ های آش نذری را بار نمی گذارند؟ اینها که اگر یکی از اعضای کمپین یک میلیون امضاء عطسه ای بکند آنرا با آب و تاب بازگو میکنند و در سایتشان مینویسند،چطور شده است که این معجزه مهم را می بینند و به روی مبارکشان نمی آورند؟

شما که هرچیزی که در داخل کشور میگویند بی چون چرا انجام میدهید، این کار را هم بکنید شاید دست امام راحلی از دیگ در آید و کاری بکند، اگر واقعأ فکر میکنید که آش نذری پختن خانمها، کمکی به احوال زندانیان میکند، چرا دست بکار نمیشوید شاید دل ِ امام هم بسوزد و دستور آزادی همه زندانیان را بدهد! حالا من نمیدانم چرا در این مواقع سکوت میکنید یا شتر دیدی ندیدی شعار شما میشود. چرا حزب توده و سازمان اکثریت و ..... در چنین مواقعی که بداد رژیم میرسند به کمک دوستان بزرگوارشان نمی آیند و در بهم زدن آش کمکی نمی کنند. (اگر مادران سالخورده سُنت ها را مو بمو اجرا کنند قابل فهم است ولی واقعأ خنده دار است که روشنفکرانی که خود را کمونیست می نامند و از سوسیالیسم یک قدم کمتر را قبول ندارند چطور چنین اعمال عقب افتاده ای را ترویج میکنند. در حقیقت خانم نوشین احمدی ها که ادعای رهبری مبارزات زنان را در ان کشور به عهده دارند به جای یک مبارزه اصولی در مقابل رژیم ضد زن با این حرکات، خود مبارزات واقعی زنان را به کجراه میبرند).

در هر حال حالا که روتون نمیشه دیگ آش بار بزارید، ولی خوب در عوض برای بنده که میتوانید آشی بپزید،بالاخره زورتون که به من میرسه! یا سانسور کنید و یا با نام های نا زنی و نا مردی به جون من بیافتید و کامنت های آنچنانی بگذارید، چونکه که حقیقت تلخ است ولی خوب، حداقل کمی خود را راحت میکنید که آنهم جای شُکر دارد. به امید اینکه دست امام زمان از این دیگ آش نذری شما برای کمک زندانیان در بند در بیاید صلوات دوم را بلند تر ختم کنید .

ژانویه 2008 – استکهلم

www.harkat.net



Inga kommentarer: