lördag 12 januari 2008

رفیق محمد امین حسامی و ادعایی بدون مدرک

نوشته ای از منصور پرستار
2008-01-12
رفیق محمد امین حسامی و ادعایی بدون مدرک


دیشب نوشته ای را از ر.محمد امین حسامی در انتقاد از ر.ابراهیم علیزاده خواندم که لازم دانستم چند جمله را در این رابطه بنویسم و نظرات خودم را مثل کسی که حق و حقوقی چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ پیوند دیرینه خانوادگی من با این تشکیلات را ابراز دارم.

ر. حسامی در این نوشته حملاتی را به ر.علیزاده میکند که گویا جواب دادن وعکس العمل ر.علیزاده نشانه توطئه چینی ایشان نسبت به انتقادات 5-6 نفر اعتراضی درون حکا است. من در این نوشته نمیخواهم از کسی دفاع کنم بلکه سوالات مجهولی برایم جای پرسش است که برایش جواب میخواهم و چند نقد کوتاه بر نوشته ر.حسامی.

یکی از مشخصه های واقعی و عینی در حزب کمونیست ایران (حکا) این است که دمکراسی و حقوق افراد از همه لحاظ رعایت میشود. این هم نه تبلیغات است و نه اغراق. به گذشته حکا نگاهی بیاندازید و قضاوت کنید. در این حزب 2 انشعاب روی داده است یکی سال 1990 و یکی سال 2000 و هر دو بار انشعابیون با شیوه مسالمت آمیز و بدون خشونت این تشکیلات را ترک کرده اند. زمانی که انشعاب دوم روی داد، حتی حکا و کومله یکی از اردوگاههای خود را به جناح انشعابی داد و حتی حقوق یکی دو ماه همه افراد انشعابی را پرداخت کرد. اسلحه در اختیارشان گذاشتند و به شیوه ای آرام از تشکیلات بیرون رفتند. فکر نکنم هیچ یک از احزاب ایرانی در طول تاریخ مبارزاتی شان این کار را در قبال مخالفان خودشان انجام داده اند. حالا بعدآ به انشعاب اول بر می گردم. زمانی هم که چند نفر معترض به حکا اختلاف نظرات خودشان را ابراز داشتند، نوشته های این چند نفر را که از تعداد انگشتان دست بیشتر نیست، در سایت حکا و کومله برای دیدن همگان چاپ و منتشر کرده اند. حتی نوشته ر.حسامی که به زبان کردی است(که حتی خود ایشان از نوشتن به زبان فارسی پرهیز می کنند) را تشکیلات به زبان فارسی ترجمه کرده است و سعی کرده که دیگران هم بتوانند این را بخوانند. این در حالی صورت می گیرد که "هیچ" یک از احزاب ایرانی این کار را در مورد مخالفان خود انجام نداده است! در احزاب و سازمانهای دیگر اختلافات سیاسی به خشونت های جسمی و لفظی تبدیل می شود اما در درون تشکیلات ما خوشبختانه این امر منتفی و غیر قابل قبول از طرف اعضا تلقی میشود. وقتی به سایت حکا نگاه می اندازم می بینم که نوشته ر.حسامی همیشه بر روی صفحه اصلی دیده می شود و حتی آن را در آرشیو سایت نمی گذارند. این هم در صورتی است که احزاب دیگر از انتشار تنها "یک" کلمه منفی نسبت به تشکیلاتشان خودداری می کنند! اما حکا همه این کارها را کرده و از لحاظ دیگر هم به حقوق آنها احترام گذاشته است.

در اینجاست که ر.حسامی و یکی دو نفر از دوستان گرامیشان هر از چند گاهی حکا را دیکتاتور و غیره معرفی می کنند که واقعآ اغراق ایشان را در این قبال بازگو می کند. از این حرف میزنند که بر علیه ما توطئه چینی و غیره راه می اندازند! دوست گرامی همچون شما از نظرات خود دفاع می کنید و برایش این ور و آن ور تبلیغ می کنید باید این حق را به مخالفان خودتان هم بدهید که برای نظرات خوشان از آرمانهای سیاسی خودشان دفاع کنند. وقتی که شما انتقاد می گیرید باید انتظار جواب انتقاد را هم داشته باشید در ضمن شما با تمام اعظای حزب کمونیست خودتان را طرف کرده اید! حمله و انتقاد به آرمانهای کمونیستی، حالا در هر حزب یا تشکیلاتی که باشد، جوابش انتقاد به حمله است و این هم اسمش دیکتاتوری نیست بلکه اسمش "آزادی بیان و اندیشه" است. شما که در اپوزسیون قرار دارید برای ترویج ایده کشف شده شما! که در پایین به آن اشاره می کنم، از امکانات محدود خود استفاده می کنید و از طرف دیگر اعضای این تشکیلات هم از امکانات تشکیلاتی از لحاظ حقوقی در چهارچوب سیاستهای تشکیلات، استفاده می کنند. فرض این را بکنید که احزاب و سازمانها به هر اختلاف سیاسی جواب مثبت میدادند و هر کسی که بلند میشد و با نظر جدیدی که داشت، خط و مشی سیاسی یک تشکیلات را عوض می کرد. آنوقت شاهد این می بودیم که با شروع سر سال تازه احزاب و سازمانهای تازه با شعارها و تابلو های تازه بر در مقر و سازمانهایشان آویزان می شد. بقیه را خودتان حدس بزنید.

حالا بر گردیم به یکی دیگر از جمله های ر.حسامی! وقتی نوشته های این رفیق را می خوانم در هر بند یک جمله را میتوانم پیدا کنم. و آن هم یک عکس العمل روانی است که ایشان برای ابراز پاکدامنی خود و نظرات خود زود زود تکرار می کنند. جمله را به این شیوه مینویسند. "ئمه به به رژوه ندی و سیا سه ت له گه ل ئه وان (سازمانی زحمتکشان) ته واون جیا وازین" ترجمه "ما از لحاظ منافع و سیاست از آنها (منظور سازمان زحمتکشان) تمامآ جدا هستیم". به این شیوه ایشان میخواهند نظرات خودشان را چیزی جدید و راه حل اساسی برای تشکیلات قلمداد کنند. اگر این واقعیت ندارد چرا زود این جمله را بارها و بارها تکرار می کنید؟

حالا بر می گردم به انشعاب اول. ر.گرامی ما حسامی در این اواخر ماشین حسابی بدست گرفته بود و تعداد اعضای "فارس زبان" درون حکا را می شمارد و از تشکیلات میخواست که تعداد آنها را به همگان نشان دهد. از این طریق ایشان میخواهند این را به دیگران ثابت کنند که حکا فقط "کرد" است و برای نظرات خود بعضی ها را به قناعت برساند. اما دوست عزیز و گرامی کاک محمد امین حسامی زمانی بود که نصف تشکیلات حکا از اعضای فارس و غیره تشکیل شده بود که "کرد" بازی های بعضی رفقا از جمله شما و آن ر.دیرینه دیگر آقای عمر ایلخانیزاده که حالا مثل ملای منبر در حال موعظه است و دستش به آسمان و زمین بند نمی شود، فارس زبانهای تشکیلات حکا و کومله را فراری دادید. تا زمانی فارس زبانها در درون تشکیلات ما وجود داشتند آنها را فراری می دادید حالا هم که بسیاری از آنها در سال 90 رفتند، ماشین حساب دست گرفته اید حکا را برای کمیت آنها به باد انتقاد می گیرید. به قول مثل کردی شما هم خدا را می خواهید و هم خرما را!

ر.حسامی و چند نفر انگشت شمار دیگر از حزب کمونیست این انتقاد را می گیرند که اعضای حکا به ما برچسب سازمان زحمتکشان را میدهند و مارا با آنها تداعی می کنند! اگر شما نوشته های ایشان را بخوانید همیشه به اعضای حکا حمله کرده اند و به آنها برچسب کمونیزم کارگری را می دهند. تا حرف از کمونیزم به میان می آید می گویند که آها اینها حرفهای حکمت است که دوباره دیکته می شود. مشکل اینجاست که این رفقا، خودشان همیشه در حال برچسب زدن به این و آن هستند ولی چیزی را که خود آنها برچسب میزنند حلال است اما اگر دیگران گفتند حرام است. من در یکی از نوشته هایم در انتقاد به مصاحبه عمر ایلخانیزاده به این نکته اشاره کردم که بعضی ها کمونیزم را با منصور حکمت و شوروی سابق اشتباهی گرفته اند. این عده هنوز که هنوز است فکر می کنند که پایه ریز ایدئولوژی کمونیزم حکمت بود و آن هم در شوروی پیاده شد و بر همین مبنا حکا محکوم به کنار گذاشتن سیاست کمونیستی است!!!!

حالا به مساله "بسیار بسیار مهمی" اشاره می کنم که هر از چند گاهی این چند نفر حکا را می خواهند زیر سوال ببرند. و آن را شعار اصلی نظرات خود کرده اند. ر.حسامی هم در نوشته آخر خود آن را بارها تکرار میکند. "حکا از پایگاه اجتماعی در نقاط دیگر ایران برخوردار نیست". این تکرار جملات مرا به یاد آدامس کردی می اندازد. در کردستان ایران نوعی آدامس محلی وجود دارد که از شیره گیاهی گرفته میشود. مشخصات این آدامس این است که خیلی سفت است و باید همیشه جوید تا نرم شود. تا اینکه فک از جویدن افتاد آدامس زودی سفت می شود. این جمله این رفقا مرا به یاد این آدامس کردی انداخته که زود زود آن را تکرار می کنند که نکند جمله از دستمان در برود و این را حربه ای بر ای انتقاد از حکا به کار می برند. حالا زمان سوال کردن از این رفقا ست که احتیاج به روشن شدن دارد!

رفقای گرامی این کشف جدید شما قابل تحسین است اما من یک سوال کوچلو دارم و آن هم این است که "این نظر سنجی و آمار را از کجا آورده اید؟" و "کی و کجا، شما از مردم دیگر نقاط ایران سوال کرده اید در مورد پایگاه اجتماعی حکا؟" و "در کدام نوشته رسمی نکته ای در مورد پایگاه اجتماعی نتنها حکا بلکه احزاب و سازمانهای دیگر، درج شده است؟ که من و همه دیگران از آن بی خبر هستیم؟" و "این سنجش و نتایج این سنجش جدید و مدرن که پایگاه اجتماعی احزاب و سازمانها را پیدا می کند را چطور، بدست آورده اید؟" اگر واقعآ شما چند نفر اینقدر در امر سنجش در مقیاس ماکرو خبره هستید فکر می کنم بسیاری از احزاب و سازمانهای دیگر به شما احتیاج مبرم دارند. دوستان گرامی و یا کاشفان گرامی! من از ته دل معذرت می خواهم این حرف را میزنم و نمی بایستی میزدم اما چون سرنوشت یک تشکیلات در این میان مطرح است مجبورم بگویم و آن هم این است کدام یک از شما رفقا بعد از سال 1990 پایتان به داخل مرزهای ایران رسیده است تا اینکه وارد "نقاط دیگر" ایران شده باشید و این نظر سنجی را بدست آورده باشید؟
دوستان گرامی به قول معروف نمیشود از روی معده در مورد چیزی که مدرک یا اثباتی برای آن نداری قضاوت کنید. من برای رد اثبات ادعای شما چند جمله زیر را مینویسسم.

به اعتراضات و جنبشهای موجود در درون ایران نگاهی کرده اید؟ جنبش دانشجویی، کارگری و زنان را دنبال کرده اید؟ شعارها و پلاکاردهای اعتراضیشان را دیده اید؟ شعار "آزادی، برابری، سوسیالیزم..." را دیده اید؟ رنگ سرخ و بوی چپ و کمونیستی این جنبشها را بوییده اید؟ من باید بگویم که این سیاست های حزب کمونیست و تاثیر آن است که روی این پلاکاردها و شعارها وجود داد! می گویی چرا می گویم، چون این خواست این جنبش ها همان خواست حزب کمونیست و احزاب چپ رادیکال دیگر در ایران است که حالا به این شیوه خودش را نشان می دهد. آیا ملاک داشتن پایگاه اجتماعی برای شما این است که حتمآ باید این جنبشها پرچم و نام حکا را در خیابانها در دست داشته باشند تا شما قانع شوید؟ این جنبشهای رادیکال اسم و تابلوی چه حزب و سازمان چپ کمونیستی را بر داشته اند که تابلوی حزب کمونیست ایران را از یادشان رفته باشد؟ در زمانی که اعظای حزب کمونیست همراه با اعضای احزاب چپ رادیکال دیگر در این فشارهای سختی که بر جنبشهای رادیکال ایران حاکم است، برای دفاع از فعالین داخل ایران در سرمای سخت زمستان در خیابانها به راه انداختن میتینگ و پشتیبانی از این فعالان زندانی برخاسته اند، و تمام نیرو و انرژی خود را برای دفاع از خواست این جنبشها به کار می برند از طرف دیگر شما ها در حال ور رفتن با مشکلات خودتان هستید. پایگاه اجتماعی حکا در اینجا پیداست که عملآ از خواست جنبش دانشجویی، کارگری، زنان و غیره دفاع می کند. در واقع می شود گفت که این خود شما و نظرات جدید شماست که در دیگر نقاط ایران دارای هیچ پایگاه اجتماعی نیست!

من باید این جمله را متذکر شوم که حکا بزرگترین حزب چپ ایران است از لحاظ کمیت و تعداد اعضا در ایران. حکا بزرگترین حزب ایرانیست که چه از لحاظ نیروی نظامی و سیاسی در طول 25 سال گذشته توانسته شکل سازمانی خود را حفظ کند. حکا تنها حزب ایرانی است که روزانه عضو گیری می کند بخصوص در پایگاههای نظامیش در کردستان عراق. حکا بر خلاف تمام احزاب چپ رادیکال دیگر صحنه عملی مبارزاتیش را ترک نکرد و اروپا نشین نشد مانند احزاب چپ رادیکال دیگر. پس نتیجتآ حکا هنوز بزرگترین قدرت سیاسی و نظامی خارج از مرزهای ایران و در درون ایران است. حکا که به قول شما همان کومله است بزرگترین پایگاه اجتماعی را در میان مردم دارد. لیست هزاران هزار نفر از هواداران و اعضای اعدام شده در زندانها جمهوری اسلامی را ببینید. زمانی که این همه وضعیت مثبت را میبینم به این نتیجه میرسم که وجودیت حکا برای چپ ایران یک ضروریت طبقاتی و الزامی است و همچنان و جود چپ رادیکال دیگر در درون ایران ضروری و حیاتی برای حکا است. حکا و چپ با آرمانهای کمونیستی و سوسیالیستی مکمل یکدیگرند اگرچه اختلاف تاکتیک سیاسی و نظامی وجود دارد. اگر خلاف این نظرات را مشاهده می کنید با مدرک و دلیل ارائه بدهید که من خیلی از شما و کسان دیگر متشکر می شوم برای این امر فراموش شده که من تا حالا ندیده ام! این واقعیت را نباید فراموش کرد که اپوزیسیون ایرانی در طی 3 دهه است که در تبعید و جود دارد و این نا امیدی و یاس را در دل "بعضی" از مبارزان بوجود آورده است که واقعآ بعضی ها را دچار سردرگمی و از خود غریبه بودن را کرده است. چیز عجیبی نیست که بعضی ها هر از چند گاهی پیدا می شوند و با نظر جدیدی می خواهند خط سیاسی یک تشکیلات را عوض کنند و یا آن را به انشعاب بکشانند!

زنده باد کمونیزم خستگی ناپذیر و زنده باد کومله و حزب کمونیست مستحکم تر از همیشه

از سایتهای زیر دیدن فرمایید

www.sedaeazadi.se
www.jonbeshesorkh.blogfa.com
www.sedaeazadi.blopost.com

منصور پرستار
2008-01-12
Mansour_prastar@hotmail.com

Inga kommentarer: