كمبود و قطع گاز و راه حل «احمدینژاد»!!
شباهنگ راد
عجب جامعهای را سران حكومت برای كارگران و زحمتكشان ساختهاند. مملكتی كه سرشار از منابعی طبيعی نفت و گاز میباشد، اكثريت مردم آن میبايست از آنها بی بهره گردنند. مشكلات و مصائب همچنان دارد بر سر روی تودههای ستمديده تلنبار میشود و سران حكومت در فكر آنند تا در "جشنهای رنگارنگ هستهای" بر توليدات "سلاحهای اتمی"شان بیافزايند!! به همراه اربابانشان بر طبل جنگ میكوبند تا منافعی طبقهی انگلصفت سرمايه محفوظ گردد. نزديك به سی سال استكه سران حكومت زندگی مردم ايران را به تباهی كامل كشاندهاند و ارزشی برای جان انسانها قائل نيستند. فقر و گرانی رو به تصاعد است و شكاف طبقاتی روز به روز عميقتر میگردد. بنابه خودِ حبرگزاریهای رژيم بيش از دوازده ميليون نفر در زير خط فقراند و نزديك به دو ميليون كودك بدليل نداری خانوادههایشان از تحصيل باز ماندهاند و به كودكان خيابانی و به نيروی كار طاقتفرسا تبديل گشتهاند. اعدام مخالفين و معترضين در ايران ايستادنی نيست و طنابهای دار همچنان دارد، جان قربانيان نظام را میگيرد. به جرأت میتوان گفت كه زندگی در ايران برای ميليونها انسان به مانند "مرگ تدريجی"ست و با فرا رسيدن فصل سرما هم مشكلات عديدهی مردم صد چندان گرديده است.
در خبرها آمده استكه اينروزها كمبود مواد سوختی و قطع گاز، اكثر استانها و بويژه استانهای سرد خيز را فلج نموده و بر مصائب و معضلات مردم افزوده است. تودهی ستمديده و فاقدِ امكانات اوليهی زندگی میبايست در زير سرمای 20 درجه از وسايل گرمايشی محروم باشد و با مرگ ناخواسته دست و پنجه نرم كند. همهی اينها از سر "خير" سران حكومتیست كه فقط و فقط به فكر غارت و چپاول محرومترين انسانها میباشند؛ به واقع كه در چارچوب نظام وابسته به امپرياليسم، ماشين توليدات فقر همچنان و با شتاب در پيش است و كنترلی بر توقف آن متصور نيست.
جمهوری اسلامی آمده است و مأموريت دارد تا بر مشكلات و مصائب تودهها بیافزايد. قصدش رفع معضلات مردم نيست و تنها در فكر سر كيسه نمودن هر چه بيشتر آنهاست. صدای اعتراض هم درمان دردها نيست و هر زمان كه تودهها نسبت به اوضاع نابسامان و دستساز سران حكومت به پا خيزند، ارگانهای سركوب و زور، وحشيانه آنانرا مورد تعرض خويش قرار میدهند و يا اينكه سران و مقامات حكومتی به ميدان میآيند و با وقاحت تمام میكوشند تا بار مسئوليت آنرا بر دوش كارگران و زحمتكشان سرازير نمايند. به عنوان نمونه در پی اعتراضات شديد چند روزه گذشتهی تودهها در استانهای مختلف كشور، پيرامون كمبود و قطع گاز، «احمدینژاد» رئيس جمهور مجبوب نظام، كسیكه قصد داشت تا "نفت را بر سر سفرهی مردم ببرد"، گفته است كه: "مردم میتوانند درجه بخاریها و وسائل گرمايی خود را چند درجه كمتر و داخل ساختمان از لباسهای گرم استفاده كنند تا به لطف خداوند اين فصل بخوبی طی شود و همه بتوانند از انرژی به نحو احسنت استفاده كنند".
براستی كه عجب دنيا و زمانهایست. مردم گاز ندارند و لولههای گازشان خالیست، رئيس جمهور "عدالتخواه"ی نظام میگويد كه درجهی بخاریهایتانرا پائينتر بيآوريد!! مردم پول ندارند تا شكمشانرا با لقمه نانی سير نمايند، رئيس دولت "مهرورزی" تاكيد میورزد كه مردم در خانههایشان از لباس گرم استفاده نمايند!! البته كه نبايد گفتههای «احمدینژاد» را به پای حماقت و نادانی وی واريز نمود؛ چرا كه جانيانی امثال «احمدینژاد» تا كنون و در عمل نشان دادهاند كه كاری به هزاران درد و مشكلات تودهها و رفع نيازهای اوليهی انسانی ندارند و فقط و فقط وظيفه و رسالتشان خدمت به طبقهی حاكم میباشد. همهی وجودشان در حفظ و حراست از منافعی سرمايهداران معنا میيابد.
حقيقتاً كه چپاول و غارت منابعی طبيعی جامعه در نظام جمهوری اسلامی حد و حسابی ندارد. خودِ بلندگوهای وابسته به نظام اعلام نمودهاند كه ميليونها بشكه نفت در حسابرسیها و در دالانهای بوروكراسی دولت جمهوری اسلامی به تاراج برده شده است و كسی پاسخگو نيست؛ در همان حال لولههای گاز را و آنهم در سرمای كُشنده بر روی مردم میبندند. طبيعیست كه در چنين مناسباتی نمیتوان انتظار آبادانی و سازندگی جامعه را داشت. وظيفهی نظام جمهوری اسلامی بمانند همهی نظامهای امپرياليستی در به تخريب كشاندن هر چه بيشتر زندگی كارگران و زحمتكشان میباشد. همهی تلاش سران حكومت بر آن است تا دنيای سراسر بی افق تودههای ستمديده را تيره و تار نمايند. «احمدینژاد» و دار و دستههایاش به اين دليل بر سر كاراند تا دنيای دلخواهی خود را بسازنند. كارشان فريب و حيله، تزوير ورياست. دولت "مهرورزی" وی قرار بود تا ريشهی "مفسدان اقتصادی" و "مافيای نفتی" را به سوزاند و "نفت را بر سر سفرهی مردم ببرد". امّا به جای آن بر قيمت اقلام اوليهی زندگی افزود و لولههای گاز را بر روی محرومترين اقشار جامعه بست.
روشن استكه كه جامعهی ايران با وجود چنين ستمگرانی بوئی از انسانيت نبردهاند، مسير آسايش و رفاه را طی نخواهد نمود. اين رژيم با همهی جناحها و دار و دستههای رنگارنگاش مخالف راحتی و امنيت تودههاست. تا مادامیكه رژيم جمهوری اسلامی به عنوان حافظ منافعی سرمايهداران وابسته بر سر كار است، كمبودها و قطع امكانات اوليهی زندگی ابعاد گستردهتری بخود خواهد گرفت و به سمت قهقرائی هر چه بيشتر رهنمون خواهد شد. تنها با سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی و با برقراری حاكميت كارگران و زحمتكشان و آنهم در انقلابی تودهای تمام كننده استكه مشكلات اوليهی انسانی بر طرف و افقهای روشنتری در مقابل همهی محرومان قرار خواهد گرفت. رفع نيازهای اوليهی زندگی و استفاده از منابعی طبيعی جامعه تنها در چنين مناسباتی ممكن پذير میباشد و در آن زمان استكه همهی محرومان از تمامی نعمات و امكانات بهرهمند خواهند گرديد.
18 دی 1386
8 ژانويه 2008
tisdag 8 januari 2008
Prenumerera på:
Kommentarer till inlägget (Atom)
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar