söndag 30 mars 2008

تبلیغات و نقش آن


تبلیغات و نقش آن
Mediakracy

آیا می توان ذهن انسان را در جهتی خلاف خواست و اراده او کنترل کرد؟ آیا انسان آنقدر تاثیر پذیر است که هر متخصص تبلیغاتی آشنا با رموز اندیشه و احساسات او بتواند رفتارش را در جهت مطلوب هدایت کرد؟ برای این پرسش دو پاسخ وجود دارد:
پاسخ نخست آنست که، انسان موجودی است پیچیده و هیچ کس ، حتا خود فرد را نیز به اندرون روان و اندیشه اوراهی نیست. این درست است که او با محیط خود در تاثیر متقابل است، اما این یک داد و ستد دو جانبه است، چیزی از محیط می گیرد و چیزی به آن می افزاید. بنابر این دیدگاه، ایده هایی همچون تهاجم تبلیغاتی، جنگ روانی و تاثیر گذاری بر افکار ، وهمی بیش نیست.
پاسخ دوم آنست که دنیا، دنیای تبلیغات است. هر رفتار سیاسی می تواند یک حرکت تبلیغاتی باشد. تبلیغات ابزار اصلی سیاست مداری و روابط بین دولتهاست. در پس هر خبر منتشره از وسائل ارتباط جمعی، منظور تبلیغاتی نهفته است. وظیفه ذهن سختگیر آنست که- بمنظور فریب نخوردن - آن منظور را دریابد.
دو تعریف از تبلیغات:
1 – تلاش عمدی که توسط برخی افراد یا گروهها با بهره گیری از وسائل ارتباطی برای کنترل، یا تغییر شکل دادن نگرش دیگر گروهها انجام می شود، با این هدف که عکس العمل آنها در یک موقعیت ویژه، به اندازه ایی که مطلوب تبلیغاتچی است، تحت تاثیر قرار گیرد. در اصطلاح تلاش عمدی ، کلید ایده تبلیغات نهفته است. این تنها چیزی است که تبلیغات را از غیر تبلیغات جدا می سازد. زیرا هر عمل ترغیبی، زمانی می تواند تبلیغات نامیده شود که بخشی از یک تلاش برای کنترل نگرشها و ایجاد یک رفتار باشد ( 3 )
2- بهره گیری کم و بیش عمدی، سیستماتیک و طراحی شده از سمبلها که بطور عمده توسط تلقین و تکنیک های روانی مناسب انجام می شود و با هدف تغییر و کنترل افکار، عقاید ، ارزشها و در نهایت تغییر رفتار آشکار افراد ، به سوی مسیر تعیین شده همراه است(4)
در دو تعریف فوق، چهار عنصر مشترک وجود دارد:
1 – وجود یک عامل ایجاد کننده ارتباط با هدف دگرگون کردن نگرشها، باورها و رفتار دیگران
2- سمبلها، اعم از سمبلهای کتبی، شفاهی و عملی که توسط عامل ارتباط، مور بهده برداری قرار می گیرد.
3- وسیله ارتباطی
4- مخاطب یا هدف
تبلیغات شامل فرایند ترغیب، انتخاب واقعیت ها و پاسخ های از پیش تعیین شده می باشد. بنابر این تبلیغات یا بیانگر شمه ایی از واقعیت اند یا دروغ محض اند.
سئوال: ارتباطات چگونه بر مخاطبین خود تاثیر می گذارند؟
سئوال: کدام ویژگی شخصی و اجتماعی مردم، آنان را آماده می کند تا در برابر پیامهای انتشار یافته بطور مطلوبی تاثیر پذیرند؟ سئوال: آیا شخصیت فردی انسان(3) و شخصیت اجتماعی انسان(4) تاثیری در پذیرش تبلیغات دارد؟
معمولا ً افراد در برابر اطلاعا تی که متناسب یافته هایشان از واقعیت نباشد، مقاومت می کنند. همواره جستجوی اطلاعاتی هستند که ذهنیتهای ریشه ایشا ن را تائید کند. زمانی که در معرض اطلاعات متعارض با یافته هایشان قرار می گیرند، آنانرا مردود شمرده یا معنا و مفهوم شان را تحریف کرده و یا منبع اطلاعات را بی اهمیت بحساب می آورند. نگرش نخستین هر فرد به عامل ارتباط، در پذیرش اطلاعات توسط او نقش مهمی دارد.
تبلیغات زمانی موثر خواهد بود که مخاطبین آن لااقل با برخی از نگرشهای تبلیغات چی شریک باشند. تردید، ترغیب و تاثیر مراحل مختلف هدف تبلیغات قرار ِ گرفتن می باشند. ابزار زیر وسیله ی جلب توجه هدف می باشد:
1- برچسب زنی یا نامگذاری : کمونیست ها را سرخ نامیدن( در جوامعی که سرخ بار منفی دارد).
2- کلی بافی های فریبنده: جهان آزاد
جهان اسلام
روح آفریقایی
همبستگی سوسیالیستی
همه ی مردم مترقی دنیا خواستار آنند که…. همه ی انسانهای صلح دوست میدانند...
تمام دنیا می دانند…..
روشن و واضخ است که…….
3- یکرنگی با مخا طب: بکار گیری زبان محاوره ای ، لحجه و اصطلاحات بومی مخاطب
4- گواهی: بهره گیری از شخص یا نهاد مورد اعتماد مخا طب در صدد تائید یا انتقاد از یک عقیده ی سیاسی
5- گزینش: انتخاب گزینشی از واقعیت برای پیشبرد نظر ( نه بیان تمام حقایق)


(1) . ایالات متحده آمریکا- تبلیغات و جنگ روانی- 1962 ترنس کوالتر
(2) . بریتانیا- روشهای متقاعد سازی 1963 - کیمبال یونگ
(3) شخصیت فردی انسان: نگرشهای پایه ایی نسبت به اهداف، باور ها و مردم
(4) شخصیت اجتماعی انسان: نگرشهای سیاسی فرد، تابع نگرش گروهی که فرد به آن تعلق دارد

اتاق پالتالکی محمود صالحی

اتاق پالتالکی محمود صالحی


گزارش 6
29/3/2008

روز شنبه 29 مارس ساعت 8 شب، ششمین شب اتاق پالتالکی محمود صالحی برگزار شد.

آخرین اخبار در مورد وضعیت محمود صالحی به اطلاع حاضرین در اتاق رسید. پرونده محمود صالحی برای رسیدگی به دادگستری ارجاع شده است. محمود آخرین دفاعیتات خود را با قاضی پرونده طرح کرده است. محمود دوبار ه به زندان منتقل شد. وضعیت جسمی او بعلت اعتصاب غذا نامناسب بود اما از روحیه مصمم و استوار برخوردار است. محمود با توجه به خواست فعالین و علاقمندان قبول کرده است که به اعتصاب غذای خود کاملا پایان دهد.

فعالین نهادها، گزارشات و برنامه های آکسیونهای اعتراضی خود را به اطلاع اتاق رسانده و نهادها کماکان به اعتراضات و نیز جلب پشتیبانی برای آزادی محمود صالحی و نیز افشای جمهوری اسلامی تا آزادی محمود صالحی بیوقفه ادامه خواهند داد.

تاکید دوباره بر جمع آوری کمک مالی برای معالجه و مداوای محمود صالحی شد و پیشنهاداتی برای بهترپشیبرد کمپین جمع آوری کمک مالی طرح و نیز حول آنها شور و مشورت صورت گرفت.

پیشنهاد معرفی و آشنایی بیشتر با محمود صالحی طرح گردید.
در مورد ایجاد هر چه بیشتر نهاد های همبستگی با جنبش کارگری در شهرها و کشورهای دیگرنیز برای هرچه پربرتارتر و قوی تر کردن همبستگی با جنبش کارگری ایران و یاری رساندن به مبارزاتش تاکید گردید.





آدرس اتاق پالتالک

IRAN Azadi fori Mahmod Salehi

fredag 14 mars 2008

برای این است که من کمونیستم!


کمونیست بودن و مبارزه کردن در راه رسیدن به عدالت اجتماعی از بحثهای مفصلی است که روشن کردن زیادی می خواهد. اصولی را که من به عنوان کسی که معتقد به مبارزه طبقاتی است را می توانم در مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه امروز باز یابم. جزئی از معظلات بشری در قرن بیست و یکم را می شود به شیواه ای ملموس در هر نقطه این دنیای کوچک یافت و می شود گفت: خشونت، ظلم، تحقیر طبقات زیر دست به و سیله حاکمان، طمع و آز بی پایان ثروتمندان، خطر سرمایه جهانی که تهدیدیست بزرگ برای زیستن بشریت روی کره ای (زمین) کوچلو که در منظومه شمسی به اندازه یک نقطه کوچک می باشد، فقر و گرسنگی و غیره، معظلات و تحفه نظام نابرابر سرمایه داری برای جامعه بشری هستند.

چطور می شود در جهانی که شرکتهای بزرگ تجاری آزادانه با دستهای غارت گرانه و ویرانگرانه برای بدست آوردن کوچکترین "سود"، فقر، گرسنگی، مریضی و کشتار جمعی را به بار می آورند، خاموش نشست! چطور می شود این را دید و چشمان خود را روی هم نهاد و وانمود کرد که ما "نمی بینیم"؟ چطور می شود گرسنگی بچه های همسایه را دید و خود با شکمی سیر، خواب راحتی را بر وجدان خود حکمفرما کرد؟ چطور می شود کبری و پری، خواهران، مادران و دخترانمان را دید که در این جامعه نابرابر، روزانه به جرم زن بودنشان مورد خشونت های جسمی، جنسی، حقوقی قرار می گیرند، را نادیده گرفت؟ شرط اول برای دیدن این همه نابرابری خود سازی خود آدم است و شرط دوم مبارزه برای تغیرنابرابری که تنها از راه مارکسیسم علمی و انقلابی محتمل است.
چرا من کمونیستم! من کمونیستم برای اینکه بتوانم برای رسیدن به عدالت اجتماعی مبارزه کنم به اندازه توان و زمان. من کمونیستم برای اینکه خود را مثل انسان احساس کنم. این احساسیست زیبا، یعنی تعلق به یک سنت مبارزاتی 150 ساله جنبش کارگری برای رسیدن به زندگی بهتر برای طبقات محروم جامعه! برای رهایی و آزادی انسان از دست انسان استثمارگر! کمونیسم جنبشی است برای مبارزه با نظام سرمایه داری و استثماری که کاپیتالیسم در وجود مکانیزم خود دارد. کمونیست بودن به معنای قبول نکردن جبریست که ما روزانه با آن در جامعه بشری سرو پنجه نرم می کنیم. جبری که مرا وادار می کند تا برای اینکه زنده بمانیم، قسمت اصلی زندگیمان را صرف بدست آوردن "پول" کنیم. من و تو در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن در سیستمی به کار برده می شود که "سود" را برای دیگری بوجود می آوریم، من و تو مانند یک کارت قابل تعویض در مکانیزم ماشین شخصی به کار برده می شویم. ما نیروی کار خود را می فروشیم. فروش نیروی کاری که ماهیت اصلی انسان را از خود انسان می گیرد. راه بازگشت به ماهیت اصلی من همان دنیای بدون استثمار، یعنی کمونیزم است. آنجاست که من و تو و دیگران کابوس دهشتناک سرمایه را فراموش می کنیم. این اتوپی نیست بلکه علم و روش زیستنیست متضاد با اتوپی های خیالی بشری.
در دنیای نابرابر، من و توی کمونیست را می خواهند از بین ببرند چون من و توی کمونیست کلید و علم چگونگی مرگ سرمایه را در دست داریم. پس وقتی که می خواهند ما را بکشند، زنده ماندن ما نشانه شکست و مرگ آنهاست.
پس:
زنده باد کارگر کمونیست

منصور پرستار
mansour_parastar@hotmail.com
2008-03-14

lördag 8 mars 2008

روز زن روز نجیبه صالح ز اده و پروین اسانلو

روز زن روز نجیبه صالح ز اده و پروین اسانلو


امروز هشت مارس، روز بزرگیست برای همه ما آدمهایی که معتقد به مبارزه طبقاتی و آزادی بی قید وشرط انسانها هستیم. امروز روز به یاد آوردن زنانی است مبارز و جسور، همچون نجیبه صالح زاده و پروین اسانلو و همه زنانی که در قلب نظامی مرتجع و دیکتاتور مبارزه می کنند. روز هشت مارس روزی است که زنان مبارز، نجیبه صالح زاده وپروین اسانلو بدون حضور مردان مبارزشان، محمود صالحی و منصور اسانلو به استقبال هشت مارس می روند. این درحالیست که رهبران جنبش کارگری ایران صالحی و اسانلو در زیر وحشیانه ترین شکنجه های روحی و فیزیکی بسر می برند اما یک لحظه از عقاید خود نکاسته اند. مردانی که رژیم جهل و خرافه فقط بر "جسم فیزیکی" آنها غالب است اما هیچ وقت "دنیای درون" آنها را نمی تواند صاحب شود. دنیایی درونی که تنها متعلق به خود صالحی و اسانلو نیست بلکه متعلق به آدمهای گرسنه و ستم دیده است. صدمین سالگرد روز زن در ایران در شرایطی جشن گرفته می شود که خانم صالح زاده و خانم اسانلو این زنهای مبارز و خستگی ناپذیر جای شوهران خود را خالی نگذاشته اند و پابپای فرزندانشان و هم سرنوشتان در راه رسیدن به عدالت اجتماعی و زندگی بهتر برای هم سرنوشتانشان همواره از پایی نا ایستاده اند. زنانی که در شرایط سخت و ناهموار ایران به عنوان الگوی مبارزاتی برای دیگر زنان و کارگران در آمده اند. من از طرف خودم و از طرف تمام انسانهای مبارز این روز را به تمام زنان مبارز ایران بخصوص خانم نجیبه صالح زاده و خانم پروین اسانلو تبریک می گویم و دست این رهبران را به گرمی می فشارم.

زنده باد هشت مارس
زنده باد صالحی ها و اسانلو ها
منصور پرستار

Mansour_parastar@hotmail.com
2008-03-08

lördag 1 mars 2008

منصور پرستار : زنان و حقوق، مردان و اخلاق. به مناسبت روز جهانی زن

نوشته ای از منصور پرستار

زنان و حقوق، مردان و اخلاق. به مناسبت روز جهانی زن

www.sedaeazadi.se

زن برای رهایش صدها سال است در خشن ترین نظامهای حاکم مانند سرمایه داری و در خشن ترین فرهنگهای حاکم یعنی جو مرد سالاری ، مبارزه کرده است. مبارزه ای که او را آب دیده تر و جسور تر بار آورده است. دفاع از حقوق زن نه تنها مساله ای سیاسی بلکه مساله ای اخلاقی و انسانی است. انسانی که در جامعه بشری به خاطر جنسیتش مورد تبعیض قرار می گیرد نشان دهنده سطح اخلاقیات مردان آن جامعه است. چه بسا نابرابری جنسی در جامعه تنها دلیلش مرد نیست بلکه نظامهای سیاسی حاکم بر جامعه نقش اساسی را در بست و ادامه این تبعیض، دارند. مثلآ نظام سرمایه داری به خاطر ماهیت اقتصادیش احتیاج به پایین نگه داشتن حقوق مادی و انسانی زنها در جوامع مختلفش را دارد. زن در جامعه اروپا در مرفه ترین جوامع آن به شیوه های مختلف مورد تبعیض قرار می گیرد. برای نمونه در کشورهای پیشرفته سرمایه داری اروپایی هنوز تقسیم کار و نقش زن و مرد در محیط خانه بر اساس سنت و آداب و رسوم پیش برده می شود. این شیوه در قسمتهای جنوبی اروپا مانند ایتالیا، اسپانیا خود را خشن تر نشان می دهد. در این کشور ها بطور متوسط زنان 4 برابر مردان کار خانگی را بر عهده دارند و در مقایسه با کشور سوئد می توان گفت که مردان یک سوم کار خانه را بر عهده دارند. این یک سوم کار مرد را هم می توان به این شیوه تعریف کرد که مرد تنها کارهای تکنیکی خانه را نجام میدهد مثلآ اگر "در" یا میز احتیاج به تعمیر داشت، اگر چرخ ماشین احتیاج به عوض کردن داشت، اگر قسمتی از خانه احتیاج به تعمیر داشت، مرد وارد عمل می شود و در عوض کار غذا درست کردن، لباس شستن، اتو کردن، نگهداری از بچه و غیره بر عهده زنان است. و این در حالی صورت می گیرد که زن هم مانند مرد خارج از خانه کار می کند. بر طبق سنجش در اتحادیه اروپا گفته می شود که 80 درصد زنان در این کشورها روزانه غذا درست می کنند اما فقط یک سوم از مردها خود را به اجاق گاز به منظور درست کردن غذا، نزدیک می کنند. . نمونه های زیاد دیگر هم در ارتباط با تبعیض زنان در محیط کار وجود دارد مثلآ با وجود اینکه زنان و مردان ساعت کار های مساوی دارند اما زنان به طور میانگین 15 درصد کمتر از مردان حقوق می گیرند.

زن در جوامع آمریکایی نیز به شیوه خشن تری مورد تبعیض قرار می گیرد و زن در جامعه ایران نیز به شیوه ای وحشیانه و غیر انسانی از دو دیدگاه مورد تبعیض جنسی، حقوقی، مادی و غیره قرار می گیرد. یکی نظام حاکم سرمایه داری بر این کشور و دیگری مذهب و فرهنگ ارتجاعی حاکم بر جو سیاسی ایران، زن را به مثابه ابزار نازل تولید و ملک مرد، مورد سو استفاده قرار می هد. جمهوری اسلامی تنها یورش و سرکوب خود را متوجه خواستهای سیاسی مخالف خود نکرد بلکه ماشه های تفنگ، طنابهای اعدام و سنگهای سنگسار خود را متوجه خواستهای انسانی زنها یعنی آن نیمه دیگر پنهان جامعه ایران کرد. زنان ایران دوشا دوش با مبارزان آزادیخواه در انقلاب 57 به کارزار راهی شدند. خون ریختند، شکنجه دیدند و تحقیر شدن تا به آزادی برسند اما پس از مدتی کوتاه با سر کار آمدن حکومت استبداد، زنان بشدت سرکوب شده و به گوشه خانه هایشان برای خانه داری و بردگی راهی شدند. تنها این سقف خانه ها نبود که زنان را از دیده ها پنهان می ساخت بلکه لایه ننگین "حجاب" این موجود زیبا را به دنیای تاریک خود کشاند

تنها رنج بی عدالتی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیست که بر دوش خواهران، مادران، دختران و زنان جامعه ماست بلکه رنج جنس دوم بودن و از "ما" مردان کمتر بودن را از طریق اهرمهای ارتجاعی مانند مذهب، سنت، آداب و رسوم و قومیت، بر این نیمه جامعه تحمیل کرده اند. نظام جهل و خرافه، نظام استبداد سرمایه داری جمهوری اسلامی "آزادی زنان را به گروگان" گرفته است و زندگی زنان را به جهنمی واقعی تبدیل کرده است. دفاع از حقوق زنان، دفاع از بخشی از انسانیت است که در طول تاریخ مردسالار، از روی جنسیتش و نه شایستگی هایش قضاوت شده است. بخاطر "زن" بودنش حق یکسان نداشته است. در طول تاریخ ایران زنان در هر طبقه و قشری که قرار داشته اند حتی در طبقات بالای جامعه به چشم "جنس دوم" و تحقیر، به آنها نگریسته شده است.

حتی زنانی که از رفاه درباری برخوردار بودند از تبعیض وحشتناک رهایی نداشتند. "تاج السلطنه" دختر مورد علاقه ی پدرش ناصرالدین شاه که در حرم شاهی بدنیا آمده و در همانجا بزرگ شده بود می نویسد:
"افسوس که زنهای ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام، در یک محبس ناامیدانه زندگی می کنند و دچار یک فشارهای سخت و بدبختی های ناگواری عمر می گذرانند ... در روزنامه ها می خوانند که: زنهای حقوق طلب، در اروپا چه قسم از خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی می طلبند ... من خیلی میل دارم یک مسافرتی در اروپا بکنم و این خانم های حقوق طلب را ببینم ، و به آنها بگویم: دروقتی که شما غرق در سعادت و شرافت، از حقوق خود دفاع می کنید و فاتحانه به مقصود موفق شده اید، یک نظری به قطعه ی آسیا افکنده و تفحص کنید در خانه هایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانه منحصر به یک درب است و آن درب توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیر قابل محکومیت، اغلب سر و دست شکسته، بعضی ها رنگ های زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانروز منتظر و گریه کننده و باز می گفتم: این ها هم زن هستند، اینها هم انسان هستند، اینها هم همه قابل همه نوع احترام و ستایش هستند. ببینید که زندگانی اینها چه قسم می گذرد."

در لای این این جملات، نغمه تبعیض و ستم را می شود خواند. نغمه ای که گویای حال زنان ایران است که چه بسا حکومت ایران این وضعیت را بر زنان جامعه ما بد تر کرده است ولی خوشبختانه سطح آگاهی و درک زنان ایران نسبت به تاریخ گذشته ایران قابل ستایش است. آگاهیی که به آنان تشکل و مبارزه برای آزادی و برابری را آموخته است. آگاهیی که به آنها یاد داده است که همراه و با اتحاد با هم سرنوشتان کارگر و طبقات محروم جامعه آزادی شان میسر است. آگاهیی که به آنها یاد داده است که در اتحاد با مردان آزادیخواه به هدف خود می رسند. زمان به زنان یاد داد که از هر فرصتی برای بیان درک خود از وضعیت خود استفاده کنند. سال 1322 سالی بود که برای اولین بار زنان توانستند خودی نشان دهند. در این سال نشریه ای به نام "بیداری ما" منتشر شد. نجمه علوی که از بنیان گذاران این نشریه بود خواسته های زنان را در آن زمان اینچنین بیان نمود:
- سعی کنید تخصصی بیاموزید تا استقلال اقتصادی پیدا کنید
- با خرافات مبارزه کنید.
- زن ها را در امور سیاسی و اقتصادی شرکت دهید.
- استقلال اقتصادی زن ضامن شئون اجتماعی او است.
- تنها بیداری ملت می تواند مملکت ما را نجات بدهد
- زنان ایران! آزادی ایران در دست شماست
- مادران ایران! بخواهید که در سرنوشت مملکت خود دخالت داشته باشید.
اگر به این نکات مهم که 64 سال پیش بیان گر خواستهای جزیی زنان بود، نگاهی بیاندازید و دوباره آن را بخوانید در می یابید که هنوز برای زنان تازگی دارد. شعارهای مانند مبارزه با خرافه، استقلال اقتصادی و بیرون آمدن از وابستگی به مرد، تا زن آزاد نشود ایران آزاد نیست وغیره. جنبش سوسیالیستی بیش از صد سال است که برای آزادی و آگاه گری زنان در جهان مبارزه کرده است. همزمان با سرایت مارکسیزم به عنوان ایدئولوژی رهایی انسان از استثمار انسان بر انسان، زنان مبارزات خود را با این ایدئولوژی بسته اند. آگاه گری و شروع مبارزات زنان برای رسیدن به آزادی و برابری از تاثیرات همین ایدئولوژی بود و تاثیر این را در زمان حکومت طاغوتی نیز در تاریخ ایران ثبت شده است. از جمله کارهای مثبت زنان آگاه در دهه 30 شمسی این بود که مدارس "آکابر" را برای سواد آموزی زنان باز کردند. چون این زنان آگاه بر این امر واقف بودند که سواد پایه آگاهی است و اولین قدم، آگاهی زن در مورد شناسایی حقوقش است.
یکی دیگر از تاثیرات مارکسیزم و سوسیالیزم این بود که برای "اولین بار" در خاور میانه سازمانی به نام "کومله" سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران، زنان را برای رسیدن به اهداف خود یعنی آزادی و برابری مسلح کرد. زمانی که در ایران و کردستان ارتجاع، زن و جنسیتش را مورد تمسخر و تبعیض قرار میداد، این سازمان زن را به عنوان یکی از منابع مهم حل مشکل زن وارد میدان مبارزه عملی ساخت. چون این سازمان می دانست آزادی انسانها بدون آزادی و برابری زنان میسر نیست. این سیاست کومله بعدها در قسمتهای دیگر ایران و آسیا، از جمله کشورهای عراق، ترکیه و غیره کوپی برداری شد و زن را وارد میدان مبارزاتی ساختند که نباید فراموش کرد که بعضی از این جریانها اهداف دیگری را در این رابطه تعقیب می کردند. مسلح کردن یا عضو گیری اخیر زنان در احزاب بورژوازی اپوزیسیون ایران به معنی اهمیت دادن به زنان برای احقاق حقوق آنها نیست بلکه در راستای محدود کردن در چهار چوب نظام فکری ارتجاعی و سرمایه داری آنها است. مثال برجسته همان کانونها و انجمنهای زنان در داخل ایران است که توسط جمهوری اسلامی اداره می شود و هدف اصلی این انجمنها محدود کردن و جلوگیری از مبارزات حق خواهانه زنان است و بدین وسیله زنان را در "مداری دایره وار" هدایت می کنند تا از "گلیم خود پایشان را دراز تر نکنند" و همین کار را هم احزاب بورژوازی و مرتجع دیگر با زنان انجام می دهند.

امروزه می توان شاهد مبارزات زنان ایرانی بود در عرصه اینترنت و اعتراضات علنی در داخل ایران. امروزه به آسانی می توان سایتهای و وبلاگهای بسیاری در مورد زنان را یافت که برای آزادی زن فعاالیت می کنند که از طریق خود زنها اداره می شوند و نوشته می شوند. این بزرگترین گامی است در عر نوین، در قلب حکومتی استبداد زده و عصر حجری. نقش و وجود فعال زنان در اینترنت و مبارزات علنی در داخل ایران مایه امید همه انسانهای رادیکال آزادیخواه است ونشان دهنده "زنده بودن" خواستهای رادیکال زنان است که با نشان دادن خود و خواست خود هر بار ترسی را به جان نحیف مرتجعان و مردسالاران چه در حکومت ایران و چه در میان اپوزسیون ایران، می اندازند. همه انسانهای آزادیخواه و برابر طلب وظیفه ای مهم را در ادبیات مبارزاتی خود باید داشته باشند و آن هم مبارزه برای آزادی و رهایی زنان از هر گونه سلطه فرهنگی، جنسی، اقتصادی وغیره است. بدون آزادی زن سوسیالیزم و کمونیزم امکان پذیر نیست و بدون سوسیالیزم و کمونیزم آزادی زن ممکن نیست. چون تنها در این نظامهاست که نابرابری ها به معنای "واقعی و عملی" برچیده خواهند شد. نظامی که انسان به معنای واقعی آن تعریف می شود و مساله تبعیض جنسی زن برای همیشه به زباله دان تاریخ ریخته می شود.


گیرم که شاخه های گل را شکستند، گیرم گلهایی را که دوست ندارند، زیر پایشان له کردند
با جوانه زندن ریشه گل چه خواهند کرد؟

زنده باد روز زن، زنده باد جنبش زنان آزادیخواه و مبارز
زنده باد هشت مارس روز جهانی زن

منصور پرستار
mansour_parastar@hotmail.com

2008-03-01

پا ورقی
- خاطرات تاج السلطنه. ص. 143 و 144
- ما هم در این خانه حقی داریم. نجمه علوی. ص. 70 و 72