söndag 10 februari 2008

منصور پرستار : "سرطان نئولیبرالیسم" در چین و "متاستاز سرمایه" جهانی در این کشور، میدانی برای استثمار شدید


"سرطان نئولیبرالیسم" در چین و "متاستاز سرمایه" جهانی در این کشور، میدانی برای استثمار شدید

www.sedaeazadi.se
برای شروع بحث زیر مقدمه ای کوتاه را در مورد "سرطان و متاستاز" مینویسم. یکی از ویژگی های سرطان یا غده بدخیم این است که سلولهای بخشی از بدن به شیوه کنترل نشده و سریع تکثیر می یاببند و در این قسمت بیمار غده ای از سلولهای نارس درست می شود. این غده می تواند خود را به بخشهای دیگر بدن به سرعت سرایت دهد. این سرایت را به زبان پزشکی "متاستاز" می نامند. بنا بر همین مثال من سرمایه و تکثیر سرمایه را در جامعه بشری به "سرطان" بدن بشریت توصیف می کنم و انتقال و گردش سرمایه، به دلیل بی مرز بودن آن در تمام نقاط جهان را به "متاستاز" تشبیه می کنم.

کشور چین کشوریست که تمرکز کارگران در این کشور از هر کشور دیگر دنیا بیشتر است و بنا بر همین اصل استثمار بیشتری هم در این کشور را ما روزانه شاهد هستیم. نکات مهمی که در اینجا بحث می شود را می توان به این نکات تقسیم بندی کرد. دولت بورژوا - نئولیبرال - کونسرواتیسم چین و سیاست های ضد کارگری آن، انتقال و گردش سرمایه جهانی از جمله سرمایه کشورهای اروپای غربی به این کشور و کشور هند، مقاصد این کشورها از سرمایه گذاری در این کشورها و چند نکته دیگر.

مائویسم چین که در واقع حسرت استقلال و صنعتی شدن این کشور را بر دل داشت برای رسیدن به این اهداف راه رشد اقتصادی را از دیدگاه بورژوازی آغاز کرد. در سال‌های 1927-1925 علاقه‌مند بود از طریق اصلاحات ارضی معتدلی بازارهای داخلی اش بزرگتر شوند و خودمختاری اقتصادی بیش‌تری در برابر امپریالیسم به دست آورد. همچنان که من در مقاله ای تحت عنوان "بحثی تئوریک در مورد تئوری اقتصاد ملی و نقد کوتاه بر آن"
http://www.archives.web.surftown.se/?p=2676 (لینک)
نوشتم که تئوری"میلتون فریدمان" در آمریکا و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین طرفدار زیادی پیدا کرد و "رونالد ریگان" رئیس جمهور سابق آمریکا یکی از این اشخاص بود که تئوری فریدمان را به کار برد. در دهه هایی مثل دهه 70-80 میلادی که آمریکا و اروپا در بحران سرمایه داری غرق شده بودند دولت کشاف چین با پیش گرفتن و استفاده از نسخه پیچیده شده "میلتون فریدمان" راه را برای سرازیر شدن سرمایه جهانی به این کشور باز کرد و خود این دولت بورژوای سیاست استثمار وحشیانه کارگران چین را از راه سرمایه های خارجی و داخلی در پیش گرفت. در سال 1980 حاکمان چین اقتصاد دان لیبرال "فریدمان" را به یکی از جلسه های حزبی خود دعوت کردند تا در آنجا برای آنها سخنرانی کند و از نسخه اقتصادی خود برایشان بگوید. این نسخه اقتصادی نسخه ای بود در ضدیت با نسخه اقتصادی "جان ماینارد کینیز". رهبری چین همزمان با دوست سرمایه دار خود "ریگان" سیاستی واحد را برای رشد اقتصادی بکار بردند. چین به مثابه قطبی امپریالیستی در مقابل امپریالیسم آمریکا قد علم کرد و در ضدیت با آمریکا کوشش زیادی را برای چنگ اندختن بر نقاط دیگر دنیا آغاز کرد. نتیجه این کوشش ها هم این بود که نزدیک % 47 کل تجارت کشورهای امریکای لاتین را در انحصار خود داد و از طرف دیگر سرمایه های اروپای غربی در ضدیت با آمریکا، نیز به این کشور روانه گشت و از این طریق چین حجم مبادلات بازرگانی خود را بالا برد و رقابت تنگا تنگی را با کشور آمریکا در سر راه خود قرار داد. حوزه یورو و کل بازار اروپا از همه سو مورد تهدید سرمایه های چینی واقع شد و صاحبنظران اقتصادی دنیا عموماً تأکید نمودند که چین در آینده بسیار نزدیک مکان اقتصاد مسلط جهان سرمایه داری را احراز خواهد نمود و تا سال 2005 حتی درآمد سرانه ناخالص آن از کشورهای مانند سوئد بالاتر خواهد رفت این کشور به یمن استثمار وحشیانه نیروی کار ارزان چند صد میلیون کارگر چینی به این موقعیت دست یافت. در کشور چین شیوه اداره مراکز کشاورزی با مراکز صنعتی فرق زیادی دارد. هنوز در روستا ها کار ها و خواستهای جمعی بیشتر بچشم می خورد ولی در شهرها در آنجا که نبض صنعت وجود دارد صد درصد سیستمی بورژوازیست و تفکر آزادی فرد و خودخواهی نظام سرمایه داری حاکم است.

از پدیده های امروزه کشورهای غربی از جمله سوئد، نروژ، آلمان و غیره می شود انتقال شرکتهای تولیدی به کشور هایی مثل چین و هند در آسیا، را نام برد. ما روزانه شاهد این هستیم که شرکتهای تولیدی بخش تولیدی را به چین و هند منتقل می کنند و کارگران زیادی در کشورهای غربی روزانه بیکار می شوند. اهداف و مقاصد سرمایه داران برای کارگران این کشورها آشکار است که برای انباشت بیشتر سرمایه و ارزش اضافه، سرمایه دار احتیاج به نیروی کار ارزان و استثمار بیشتر کارگر دارد. پس کشور هایی مثل چین و هند از این ویژگی های خاص برای سرمایه داران برخوردار هستند و به این شیوه مضاعفات "متاستاز" سرمایه به دیگر نقاط دنیا سرایت می کند و با بی کار کردن، گسترش فقر، گرسنگی و پس گرفتن رفاهیات نسبی از مردم، کشور های غربی دنیایی دیگر را در آنسوی خاوران بنا می نهند. دنیایی که در آنجا فاصله طبقاتی را بیش از بیش افزایش می دهد و گرسنگی، تبعیض، نا امنیتی کار، شرایط غیر انسانی محیط کار، افزایش رقابت منفی بین کارگران و غیره را برای آن دسته دیگر از طبقه کار گر چین و هند به ارمغان می برند.

چین و هند از کشورهای بزرگ در حال رشد صنعتی در دنیای امروز هستند و به میزانی که رشد سرمایه در این کشورها افزایش می یابد، به همان میزان نیز فقر و فاصله طبقاتی بیشتر می شود چون این سرمایه ها روزانه مانند همان غده بدخیم سرطانی در جیب عده ای سرمایه دار جمع می شود و بقیه مردم باید از فقر و گرسنگی بنالند و شرایط سخت و مرگ بار کار را به جان بخرند. دولت چین با پایین نگه داشتن سطح رفاهیات مردم و پایین نگه داشتن سطح دستمزدهای کارگران این جو را برای سرازیر شدن سرمایه جهانی آماده می کند و به بورژوازی لجام گسیخته این پیام را می دهد که طبقه کارگر چین طبقه ای است مناسب برای اینکه از آنها نهایت سوء استفاده را کرد و آینها لایق اینند که در تولید سرمایه و بازدهی سود برای سرمایه داران نقش مهمی را نسبت به کارگران دیگر دنیا ایفا کنند. برای این کار هم چین بورژوا - نئولیبرال احتیاج به بر قراری امنیت برای سرمایه های خارجی دارد تا نظر سرمایه داران را بیشتر جلب کند. برای این کار هم از گسترش ایدئولوژی کنسرواتیزم یا اصول محافظه کارانه که به تبلیغ حفظ آداب و رسوم کهنه این دیار است، استفاده می کند. این کشور بین دو دنیا ور می رود یکی آداب و رسوم قدیمی و دیگری پست مدرنیسم. در بسیاری از نقاط دنیا حکومتهای بورژوازی حاکم از طریق استفاده از ابزاری مثل مذهب مردم را سرکوب می کنند و همین کار را هم دولت بورژوازی چین از طریق آداب و رسوم کهنه چندین هزار سال کهنه تر از اسلام و مسیحیت، می کند و این یکی از راه های سرکوب خواستهای طبقه کارگر چین است. کشوری که با بر افراشتن پرچم سرخ کمونیسم صدها میلیون کارگر را به برده داری کشانده است. کشوری که از آمیختگی "رنگ سرخ" و ایدئولوژی بورژوازی جهنمی را برای طبقات محروم جامعه ساخته است و از این طریق دست سرمایه های خارجی را برای استثمار بیشتر طبقه کارگر و زحمتکش این کشور باز گذاشته است و آزادی کامل را به سرمایه های خارجی داده است که به شکار ارزان روزانه بی کاران این کشور ادامه دهند. شکاری که به هر قیمت حاظر است کار کند. برای حاکمان این کشور رشد اقتصادی "رشدیست مقدس". بورژوازی ننگین، چهره واقعی خود را در این کشورها نشان می دهد و آن "نقاب" انساندوستی را که در جهان غرب بر چهره خود دارد در این کشورها از چهره خود بر می دارد و به قصاب واقعی طبقه کارگر و زحمتکش در آمده است. سرمایه داری غربی که پرچم دمکراسی، آزادی و رفاه اجتماعی را بلند کرده است اما در چین و هند جهنمی واقعی و غیر انسانی را برای انسانهای این کشورها درست کرده است.

این واقعیت را نمی شود انکار کرد که سرمایه دار در جایی سرمایه گذاری می کند که نیروی کار ارزان داشته باشد، استثمار بیشتر باشد و امنیت سرمایه بیشتر باشد. این سوال برای ما پیش می آید که چرا بورژوازی از کار ارزان کشورهایی مثل کشورهای آفریقایی استفاده نمی کند؟ در جواب باید گفت که سرمایه داری احتیاج به امنیت سرمایه اش دارد که سرمایه گزاری کردن را در قار سیاه مانند کشورهای آسیایی، چین و هند، مناسب نمی شمارد و یکی دیگر از دلایل این است که خود نظام سرمایه داری احتیاج به رقابت سرمایه دارد و رقابت بین قطبهای سرمایه داری این امکان را به چین می دهد که در مقابل آمریکا، ژاپن و غیره مثل قطبی مستقل عمل کند. بورژوازی غرب که حاضر نیست تسلیم کارگر غربی با خواستهای بالا، شود چطور حاضر است شرایط مناسبی را برای کارگران چین و هند تامین کند؟ بورژوازی کشورهای غربی از سرمایه ای که از خون و جان کارگران غربی بدست می آورند از همان سرمایه برای کشیدن خون کارگران چین و هند استفاده می کنند و به این شیوه می شود در یافت که سرمایه مثل دراکولای خوناشامی می ماند که مرز نمی شناسد. مثل متاستازی است که در هر جا غده ای درست کرد به تضعیف محیطش میپردازد تا خود تکثیر کند. نیرو و انرژی کارگر و زحمتکش را می گیرد تا بر سود خود بیافزاید.

زنده باد جنبش کارگری
زنده باد محمود صالحی، منصور اسانلو و تمام دانشجویان چپ ایران

از سایت صدای آزادی دیدن فرمایید. به زودی این سایت با کیفیت بهتری ارائه می شود.
www.sedaeazadi.se

منصور پرستار
2008-02-10
سوئد

Inga kommentarer: